کپهیخیfrost mound, ice mound, ground ice moundواژههای مصوب فرهنگستانکپهای مخروطی بر روی سطح خشکی که براثر انجماد آب در زمین ایجاد میشود
گورتپهburial mound, grave moundواژههای مصوب فرهنگستانتپۀ بزرگی از خاک و سنگ که در بعضی تدفینها بر روی گور ساخته میشد
من منلغتنامه دهخدامن من . [ م ِ م ِ ] (اِ مرکب ) حکایت صوت کسی که ندانسته ای را گوید. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به من من کردن شود.
مومیایینقابmummy mask, mummy portraitواژههای مصوب فرهنگستاننقابی گچی یا چوبی که سیمای متوفی را بر روی آن نقش میکردند و آن را بر روی سر جسد مومیاییشده قرار میدادند
مومگویش خلخالاَسکِستانی: mum دِروی: mum شالی: mum کَجَلی: mum کَرنَقی: mim کَرینی: mum کُلوری: mum گیلَوانی: müm لِردی: mum
خاموشدیکشنری فارسی به انگلیسیdormant, dumb, extinct, mum, mute, out, quiescent, quiet, silent, slumberous, speechless, standing, still