منقاری 1mouthpiece 2واژههای مصوب فرهنگستاننوعی دهانی به شکل منقار برای سازهای بادیِ تکزبانه و سازهای خانوادۀ ریکوردرها (recorders)
مبلغدیکشنری فارسی به انگلیسیamount, expense, exponent, figure, mouthpiece, preacher, propagandist, proponent, publicist, sum