نظریۀ اوربیتال مولکولیmolecular orbital theory, MO theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که براساس آن میتوان اوربیتالهای مولکولی را از ترکیب خطی اوربیتالهای اتمی به دست آورد
حفرۀ نزدینه ـ بَرهمایشیmesio-occlusal cavity, MO cavityواژههای مصوب فرهنگستانحفرهای که در سطوح نزدینه و بَرهمایی دندان ایجاد میشود
پخ پخلغتنامه دهخداپخ پخ . [ پ َ پ َ ] (صوت ) پَه پَه . بَه بَه . خوش خوش . بَخ بَخ . آفرین . طوبی لک . مرحبا بک .
پخ پخولغتنامه دهخداپخ پخو. [ پ َ / پ ِ خ ْ پ َ / پ ِ ] (اِ)پِخلوُچَه . پِچلیچه . غلغلیچ . غلملیچ . (رشیدی ). غلفچ . غلمچ . قلفچه . غلغلک . غلغلی . و آن چنانست که انگشت در زیر بغل
پخ پخ کردنلغتنامه دهخداپخ پخ کردن . [ پ ِ پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول اطفال ؛ بریدن چنانکه سر مرغ و گوسپند و جز آن را.
مؤمنفرهنگ نامها(تلفظ: mo’men) (عربی) (در ادیان) آن که به خدا و پیغمبر ایمان دارد و اصول دینی را رعایت میکند ، دیندار، متدین ؛ (به مجاز) مسلمان ، سورهی چهلم از قرآن کریم دارا