پتنگلغتنامه دهخداپتنگ . [ پ ِ ت َ ] (اِ) دریچه و منفذی را گویند که در خانه ها بجهت روشنائی گذارند. (برهان ). روشن . باجه .
گپتنلغتنامه دهخداگپتن . [ گ ُ ت َ ] (مص ) گفتن . سخن کردن و حرف زدن و بیان نمودن . (برهان ). گفتن زیرا که بای پارسی با فا تبدیل می یابد. (انجمن آرا) (آنندراج ). سخن راندن .