پارینهلغتنامه دهخداپارینه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب به پار. پارین . پارسالین : چند خرامی ّ و تکبر کنی دولت پارینه تصور کنی . سعدی .برو زن کن ای خواجه هرنوبهارکه تقویم پارینه
پارینهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. پارسالی: ◻︎ گفتمت امسال شدی به ز پار / رو که همان احمد پارینهای (سنائی۲: ۴۹۴).۲. (اسم) سال گذشته؛ سال پیش.۳. کهنه؛ دیرینه؛ قدیمی.
پارینه سنگیفرهنگ انتشارات معین( ~. سَ) (اِمر.) عصر حجر، پالئولتیک . نام دوره ای از ماقبل تاریخ که در آن انسان ابزارش را از سنگ ها به صورت نازیبا و خشن تهیه می کرد.
پارینه سنگیفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدورهای ماقبل تاریخی که انسان ابزار و ادواتی خشن و ناصاف از سنگ برای خود میساخت؛ عصر حجر قدیم؛ پالئولیتیک.
پارینهسنگیPalaeolithicواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از دوران پیشازتاریخ، از حدود 2/5 میلیون سال پیش تا زمان عقبنشینی یخچالها از نیمکرۀ شمالی در فاصلۀ سالهای 10,000 تا8,500 ق.م که انسان برای نخستین بار از
پارینهسنگی زبرینUpper Palaeolithicواژههای مصوب فرهنگستانبخش پایانی دوران پارینهسنگی که حدود چهل تا دههزار سال پیش آغاز میشود و مهمترین ویژگیهای آن استفاده از ابزارهای سنگی تیغهای و شکار جانوران بزرگ و تدفین اج