پارگینلغتنامه دهخداپارگین . (اِ مرکب ) (از پاره ، بمعنی رشوت و کود و گین ). گوی که در آن آبهای ناپاک گرد آید از آب حمام و مطبخ و آب سرای و غسلخانه و جز آن . بالوعه . غُدَر.(منتهی
پارگینcloacaواژههای مصوب فرهنگستانآخرین بخش رودۀ جانوران و بسیاری از ماهیان که مجاری گوارش و ادرار و تولیدمثل به آن باز میشود
پارگین فراخلغتنامه دهخداپارگین فراخ . [ ن ِ ف َ ] (اِخ ) نام محلّی به بیکند: پیوست بیکند نیستانهاست و آبگیرهای عظیم و آنرا پارگین فراخ خوانند. (تاریخ بخارا).