پاندولغتنامه دهخداپاندو. (اِخ ) پاندورت .ظاهراً لغت سانسکریت است به معنی خون پاندو و آن رانزدیک به خون سیاوشان یا دم الاخوین گرفته اند. رجوع به صفحه ٔ 36 و 37 الجماهر بیرونی چاپ
پاندکتلغتنامه دهخداپاندکت . [ دِ ] (اِخ ) مجموعه ای از احکام قضات روم قدیم که به فرمان ژوستینین امپراطور رم مدوّن گردید.
پاندوانلغتنامه دهخداپاندوان . [ دُ ] (ص نسبی ) پندُوان . منسوب به پاندو یکی از خاندانهای قدیم پادشاهی هند. رجوع به مجمل التواریخ والقصص صص 108، 110 تا 116 و کتاب الجماهر ص 37 شود.