پایشواژهنامه آزادپایِش به معنی نظارت است و منظور از آن هشیاری از وضعیت یک سامانه یا پدیده از راه مشاهده دگرگونیهایی است که ممکن است با گذر زمان در آن سامانه یا پدیده رخ دهد. ام
پایشmonitoringواژههای مصوب فرهنگستان1. اندازهگیری و تحلیل متوالی و مکرر دادهها و سنجشهای روزمره بهمنظور تعیین تغییرات صورتگرفته در وضعیت سلامت افراد یا محیط فیزیکی و اجتماعی آنها 2. تحلیل و ب
پایش پیش نرفتنلغتنامه دهخداپایش پیش نرفتن . [ ی َ ن َ رَت َ ] (مص مرکب ) دل او به اقدام آن امر رضا و گواهی ندادن .
پایشگاه برقelectrical control roomواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی که در آن جریان سیمهای بالاسری واپایش میشود