همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

mealing

mēl

دیکشنری

غذا خوردن، خوراک دادن، خوراندن

جست‌وجوی دقیق

mealing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

غذا خوردن، خوراک دادن، خوراندن

جست‌وجوی مشابه

malingers

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مالینگرها، خود را بناخوشی زدن، تمارض کردن

metalinguistic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زبانشناسی

malingered

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مضطرب، خود را بناخوشی زدن، تمارض کردن

mealiness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خوردن غذا

meaningly

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی دار

جست‌وجوی متن

به طور معنی دار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

meaningfully

به طورموثر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

meaningfully

بیمارنمایی کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

malinger

تمارض کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

malinger

تمارض کننده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

malingerer