پیرانداخلغتنامه دهخداپیرانداخ .(اِ) تیماج و سختیان ، و آن کیسه ٔ درازیست که از پارچه دوزند. پرنداخ . (آنندراج ). رجوع به پرنداخ شود.
پیرایندگیلغتنامه دهخداپیرایندگی . [ را ی َ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی پیراینده . عمل پیراینده .
پیرایندهلغتنامه دهخداپیراینده . [ را ی َ دَ / دِ ](نف ) زینت دهنده . که چیزی را از چیزی بجهت خوش آیندگی کم کند همچون سرتراش و باغبان ، برخلاف مشاطه . (آنندراج ) (برهان ). پیرایش کنن