پیشدستیلغتنامه دهخداپیشدستی . [ دَ ] (حامص مرکب ) سبقت جویی بر کسی در کاری . پیشی گرفتن بر کسی یا چیزی . زودتر اقدام کردن در کاری از دیگری . سبقت . تبادر. مبادرت . مسابقه . (زمخشری
پیشدستی کردنلغتنامه دهخداپیشدستی کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تبادر. مبادرت کردن . سبقت جستن . پیشی گرفتن . سبقت گرفتن . تقدم جستن . بوص . اقدام . (از منتهی الارب ) : سپاه اسلام از پ