mateدیکشنری انگلیسی به فارسیرفیق، همسر، جفت، مات، دوست، لنگه، همدم، شاگرد، کمک، شاه مات کردن، جفت گیری یا عمل جنسی کردن
جفتگزینیmate selectionواژههای مصوب فرهنگستانفرایند انتخاب شریک مناسب برای تولیدمثل از میان یک جمعیت