برنامة عملیاتی انبوهmass action programواژههای مصوب فرهنگستانبهکارگیری راه حل خاص و آزمایششده برای رفع عامل خطرزا در همة نقاطی که این عامل وجود دارد، صرفنظر از وقوع یا عدموقوع تصادف در آن نقاط
Massدیکشنری انگلیسی به فارسیجرم، توده، انبوه، حجم، توده مردم، مراسم عشاء ربانی، کپه، جمع، قسمت عمده، گروه، جمع اوری کردن