پشنلغتنامه دهخداپشن . [ پ َ ش َ ] (اِخ ) نام پسر بانوگشسب دختر رستم است و این نام در اصل پشنگ بوده است .
پشنلغتنامه دهخداپشن . [ پ َ ش َ ] (اِخ ) نام موضعی است که بدانجا میان پیران ویسه و طوس نوذر جنگ واقع شد و تورانیان فتح کردند و اکثر پسران گودرز در آن جنگ کشته شدندو این جنگ را
پشنکلغتنامه دهخداپشنک . [ پ َ ش َ ] (اِ)بشنک . میل آهنی دراز و سرتیز که بنایان بدان دیوار سوراخ کنند. (برهان قاطع). دیلم . || آلت گلگران بود یعنی بیرم [ کذا ] . (لغت نامه ٔ اسدی
پشنگلغتنامه دهخداپشنگ . [ پ َ ش َ ] (اِخ ) (اتابک شمس الدین ...) نام پسر ملک سلغر شاه بن اتابک احمدبن اتابک یوسفشاه بن اتابک شمس الدین الب ارغون بن اتابک هزاراسف بن ابوطاهربن مح
پشنگلغتنامه دهخداپشنگ . [ پ َ ش َ ] (اِخ ) برادرزاده ٔ فریدون و پدر منوچهر و شوهر ماه آفرید دختر فریدون .
پشنگلغتنامه دهخداپشنگ . [ پ َ ش َ ] (اِخ ) نام پسرزاده ٔ توربن فریدون ، پدر افراسیاب ، شاه توران : نخواهیم شاه از نژادپشنگ فسیله نه نیکو بود با پلنگ .فردوسی .