مغطلغتنامه دهخدامغط. [ م َ ] (ع مص ) کشیدن کمان و آنچه بدان ماند. (تاج المصادربیهقی ). سخت کشیدن کمان را. || دراز کشیدن چیزی را یا کشیدن چیزی نرم همچون روده . (منتهی الارب ) (آ
مغطشلغتنامه دهخدامغطش . [ م ُ طِ ] (ع ص ) شب تاریک . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِخ ) خداوند عالم که شب را تاریک می گرداند. (ناظم الاطباء
مغطغطةلغتنامه دهخدامغطغطة. [ م ُ غ َ غ ِ طَ ] (ع ص ) قدر مغطغطة؛ دیگ جوشان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دیگ سخت جوشان . (از اقرب الموارد).
مغطللغتنامه دهخدامغطل . [ م ُ طِ ] (ع ص ) ابر توبرتوی بسیار تاریک . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به اغطال شود.
مغطمطةلغتنامه دهخدامغطمطة. [ م ُ غ َ م ِ طَ ] (ع ص ) دیگ سخت جوشان . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
مغطیلغتنامه دهخدامغطی . [ م ُ غ َطْ طا ] (ع ص ) پوشیده شده و نهفته شده و پنهان . (ناظم الاطباء). فروپوشانیده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغطیة شود.