مصطردلغتنامه دهخدامصطرد. [ م ُ طَ رِ ] (ع ص ) مرد سخت خشم خبه کرده و گلوگرفته شده از خشم . (منتهی الارب ).
مطردفرهنگ انتشارات معین(مُ طَ رَّ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) دور کرده شده ، تبعید شده . 2 - کشیده شده (تازیانه ). 3 - (ص .) دراز، طولانی ، مفصل .
مطردفرهنگ انتشارات معین(مُ طَّ رِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - تاریک و تیره شونده . 2 - پی یکدیگر شونده . 3 - راست روان .