مصیطرلغتنامه دهخدامصیطر. [ م ُ ص َ طِ ] (ع ص ) برگماشته . || حافظ و نگهبان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مصیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازگشت، رجعت ۲. عاقبت امر، پایان کار، فرجام کار ۳. باز گشتن ۴. گردیدن، گشتن ۵. رجوع کردن ۶. منتهی شدن ۷. انتقال یافتن
مصطرعلغتنامه دهخدامصطرع . [ م ُ طَ رَ ] (ع اِ) کشتی جای . (منتهی الارب ). مصرع . جای کشتی گرفتن و کشتی جای . (ناظم الاطباء).
مصطرعلغتنامه دهخدامصطرع . [ م ُ طَ رِ ] (ع ص ) کشتی گیر. (منتهی الارب ). کشتی گیر و آنکه کشتی می گیرد. (ناظم الاطباء).
مصطرفلغتنامه دهخدامصطرف . [ م ُ طَ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از اصطراف . برگردنده در کسب چیزی . (از منتهی الارب ). مشغول و ساعی و کارکن . (ناظم الاطباء).
مبیطرلغتنامه دهخدامبیطر. [ م ُ ب َ طِ ] (ع ص ، اِ) بیطار. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). پزشک ستور. (از مهذب الاسماء). دام پزشک . بطیر. بیطار. (یاددا