lurchدیکشنری انگلیسی به فارسیخرچنگ، نوسان، امادگی، گوش بزنگی، شکستفاحش، چرخش ناگهانی کشتی بیک سو، تلو تلو خوردن، کج شدن
lurchesدیکشنری انگلیسی به فارسیدروغ می گوید، نوسان، امادگی، گوش بزنگی، شکستفاحش، چرخش ناگهانی کشتی بیک سو، تلو تلو خوردن، کج شدن
lurchesدیکشنری انگلیسی به فارسیدروغ می گوید، نوسان، امادگی، گوش بزنگی، شکستفاحش، چرخش ناگهانی کشتی بیک سو، تلو تلو خوردن، کج شدن