معلنلغتنامه دهخدامعلن . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) آشکارکننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آشکارکننده و فاش کننده و شایعکننده . (ناظم الاطباء). اعلان کننده . و رجوع
معلنککلغتنامه دهخدامعلنکک . [ م ُ ل َ ک ِ ] (ع ص ) موی بسیار و فراهم آمده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اعلنکاک شود.
معلنجملغتنامه دهخدامعلنجم . [ م ُ ل َ ج ِ ] (ع ص ) ریگ تو برتو و برهم نشسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ریگ متراکم . (از اقرب الموارد).
معلنکسلغتنامه دهخدامعلنکس . [ م ُ ل َ ک ِ ] (ع ص ) مُعَلکِس .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به معلکس شود.
معلنداةلغتنامه دهخدامعلنداة. [ م ُ ل َ ] (ع اِ) چاره و کمک . || نجات و رهایی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
معلنددلغتنامه دهخدامعلندد. [ م ُ ل َ دَ / م ُ ل َ دِ ] (ع اِ) چاره و گریز و یقال مالی عنه معلندد؛ ای بُدّ. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المیحط). چار