مفحملغتنامه دهخدامفحم . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) درمانده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فرومانده در سخن . (از اقرب الموارد). فرومانده از قوت حجت خصم . وامانده در حجت . در