مفنیلغتنامه دهخدامفنی . [ م ُ ] (ع ص ) سپری و نیست گرداننده . (آنندراج ). مهلک . مخرب . مفسد. ویران کننده . (از ناظم الاطباء). فانی کننده . نابودکننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخ
مفنگیلغتنامه دهخدامفنگی . [ م ُ ف َ ] (ص )مردنی و لاغر. ضعیف و آسیب پذیر. آماده و مستعد ابتلا به بیماریهای گوناگون . این صفت بیشتر برای انسان و به ندرت درباره ٔ حیوانات به کار می
مفنگیفرهنگ انتشارات معین(مُ فَ) (ص نسب .) (عا.) 1 - کسی که آب بینی وی دایماً روان باشد. 2 - ضعیف و مردنی .