پاستوریزهسازی فرودماییLTLT pasteurization, low-temperature long-time batch pasteurization treatment, holder methodواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی حرارتی برای کشتن ریزاندامگانهای بیماریزا با بهرهگیری از دمای پایین در زمان طولانی
مفلغتنامه دهخدامف . [ م ُ ] (اِ) آب بینی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ترشح غلیظی که از سوراخ بینی سرازیر شود. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
مفکدیکشنری عربی به فارسیاچار پيچ گوشتي , پيچ کش , اچار , مهره پيچ , مهره گشا , بست , بندقيقاجي , ميله الصاقي , گلنگدن , وجب کننده
مفجلغتنامه دهخدامفج . [ م َ ] (ع مص ) گول گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). احمق شدن . (از اقرب الموارد).
مفجلغتنامه دهخدامفج . [ م ُ ف ِج ج ] (ع ص ) حافر مفج ؛ سم قبه دار و آن پسندیده است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سم قبه دار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مفججلغتنامه دهخدامفجج . [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) خام و ناپخته دارنده و این ضد منضج است . (غیاث ) (آنندراج ). ضد هاشم . (از بحر الجواهر) : و طبقة اخری مبرد مقو رادع مغلظ مفجج ... (قانو
مفصللغتنامه دهخدامفصل . [ م َ ص ِ ] (ع اِ) بند اندام و هر جای پیوستگی دو استخوان . ج ، مفاصل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پیوندگاه اندام . (غیاث
مفأملغتنامه دهخدامفأم . [ م ِ ءَ / م ُ ءَ / م ُ ف َءْ ءَ ] (ع ص ) شتر پیه ناک سر شانه . مفآم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شتری که قسمت بالای شانه ٔ وی از پیه پر
مفأملغتنامه دهخدامفأم . [ م ُ ف َءْ ءَ / م ُ ءَ ] (ع ص ) دل فراخ جوف . (ناظم الاطباء): بعیرمفأم ؛ شتر فربه فراخ جوف . (از ذیل اقرب الموارد).
مفاجاءًلغتنامه دهخدامفاجاءً. [ م ُ ج َ ئَن ْ ] (ع ق ) به ناگهان . ناگهانی . بغتةً : اگر بی باکی مکابره ای آرد و مفاجاءً مخاطره ای افتد دست تدارک از تلافی آن قاصر ماند. (سندبادنامه