47 مدخل
۱. پَهن و هموار؛ چیزی که روی آن پهن و هموار باشد.۲. گسترده و پَهنشده.
هموار
۱. پهن، تخت، صاف، مستوی، هاموار، هموار ≠ ناصاف ۲. طراز ≠ نامسطح
even, flat, horizontal, plane, superficial, table, tabular
جدول بندي کردن
سهل , شقة , طائرة
سطح , مدي
صاف کردن، هموار کردن، تخت کردن ≠ ناهموار کردن
level
flatness
depressed