مستغاثلغتنامه دهخدامستغاث . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از استغاثة.آنکه فریاد از او خواهند. (مهذب الاسماء). کسی که ازاو دادرسی خواهند. (غیاث ) (آنندراج ). آنکه بدو پناه برند. که
مستغاثفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. کسی که از او استغاثه شده؛ کسی که از او فریادخواهی شده.۲. (اسم مصدر) استغاثه؛ دادخواهی.
مستغاثیلغتنامه دهخدامستغاثی . [ م ُ ت َ ] (ص نسبی ) فریادی و دادخواه ، و تأویل آن به دو وجه است : یکی آنکه مستغاث اسم مفعول است به معنی کسی که از او دادرسی خواهند و آن حاکم باشد،
متغاثیلغتنامه دهخدامتغاثی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) فریادخواه .کلمه ای متداول ولی ناصواب است ، چرا که این را از ثلاثی مزید ناقص می دانند و حال آن که مصدری که به جهت این معنی است اجوف ا
مستحاثلغتنامه دهخدامستحاث . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استحاثة. زمینی که آن را زیر و رو کرده باشند تا آنچه در دل آن است بیرون آرند. (اقرب الموارد). || استخراج شده . (اق