مسهلاتلغتنامه دهخدامسهلات . [ م ُ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِمسهل و مسهلة. داروهای مسهل . چیزهائی که شکم را می راند و اسهال می آورد. (ناظم الاطباء). ادویه ٔ مسهلة.
مسبلاتلغتنامه دهخدامسبلات . [ م ُ س َب ْ ب َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مسبل . سبیل قرارداده شده ها. سبیل شده ها : احبار اخیار هر ملتی را از صنوف عوارضات و محن مؤون و اوقاف و مسبلات و حراث
مسلاتلغتنامه دهخدامسلات . [ م َ ] (ع اِ) مسلاة. سبب تسلی و خرسندی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مسلاة شود.