مقفالغتنامه دهخدامقفا. [ م ُ ق َف ْ فا ] (ع ص ) دارای قافیه . (ناظم الاطباء). صاحب قافیه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مقفی شود.
مقفارلغتنامه دهخدامقفار. [ م ِ ] (ع ص ) بیابان بی آب و گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مفازة مقفار؛ بیابانی خالی . (از اقرب الموارد).