lopedدیکشنری انگلیسی به فارسیگوسفندی، جست و خیز کردن، رقصیدن، شلنگ انداختن، تاخت رفتن، بجست و خیز دراوردن
مرثیهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعزیه، رثا، سوگسرود، مرثیت، سوگنامه، نوحه، نوحهسرایی ≠ سرود ۲. عزاداری، سوگواری، ماتم