loudدیکشنری انگلیسی به فارسیبا صدای بلند، بلند، رسا، پر سر و صدا، پر صدا، گوش خراش، بلند اوا، زرق و برق دار، پراواز، پر جلوه، پر هیاهو
لوـ لوlo-lo, lift-on lift-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه، بهویژه در کشتیهای بارگُنجی، که در آن از جرثقیل برای جابهجایی بار استفاده میشود
جایمان لَتیprovenience lotواژههای مصوب فرهنگستانکوچکترین واحد فضایی در تعیین جایمان و ثبت و ضبط دادههای دوبعدی برای یافتههای سطحی و سهبعدی برای یافتههای کاوش
loudestدیکشنری انگلیسی به فارسیبا صدای بلند، بلند، رسا، پر سر و صدا، پر صدا، گوش خراش، بلند اوا، زرق و برق دار، پراواز، پر جلوه، پر هیاهو
loudestدیکشنری انگلیسی به فارسیبا صدای بلند، بلند، رسا، پر سر و صدا، پر صدا، گوش خراش، بلند اوا، زرق و برق دار، پراواز، پر جلوه، پر هیاهو