مخلفلغتنامه دهخدامخلف . [ م َ ل َ ] (ع اِ) راههای مرور مردم در منی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
مخلفلغتنامه دهخدامخلف . [ م ُ خ َل ْ ل َ ] (ع ص ) واپس گذاشته شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بازماندگان و اعقاب : لاجرم حق تعالی آن مساعی حمیده ٔ جمیله را سبب ثبات
مخلفلغتنامه دهخدامخلف . [ م ُ خ َل ْ ل ِ ] (ع ص ) سپس اندازنده کسی را و پشت گذارنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه سپس می گذارد. (ناظم الاطباء) . || کسی
مخلفلغتنامه دهخدامخلف . [ م ُ ل َ ] (ع ص ) تباه و خراب وفرسوده و پوسیده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مخلفلغتنامه دهخدامخلف . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) شتر که از نه سالگی درگذشته باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)(غیاث ) (آنندراج ). شتر و ماده شتری که از نه سال درگذشته و در سال دهم
مخلفةلغتنامه دهخدامخلفة. [ م َ ل َ ف َ ] (ع اِ) جای خلاف که نوعی از بید است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زمینی که در آن درخت خلاف که نوعی از بید است باشد. (ناظم
مخلفةلغتنامه دهخدامخلفة. [ م ُ ل ِ ف َ ] (ع ص ) مؤنث مُخلِف . ناقه ای که آبستن نماید و نباشد. (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). ماده شتری که آبستن نماید ون