lookoutدیکشنری انگلیسی به فارسیمراقب باش، دیدگاه، چشم انداز، دید، مراقبت، نظریه، دور نما، دیده بان، عمل پاییدن
اتاق مسدودlock outواژههای مصوب فرهنگستاناتاقي که مديريت مهمانخانه آن را قفل ميکند و مهمان آن، تا مشخص شدن وضعيتش، نميتواند وارد آن شود متـ . مسدود
بپاlookout 1 / look-outواژههای مصوب فرهنگستانهمدست سارق که مراقب سر رسیدن پلیس است و احیاناً با استفاده از سلاح، سارق را پوشش میدهد