مدیحلغتنامه دهخدامدیح . [ م َ ] (ع اِمص ، اِ) آنچه بدان کسی را بستایند و مدح گویند از شعر و جز آن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). مدح . مدحت . ستایش . آفرین . مدیحه . سخنی -
مدیح خوانیلغتنامه دهخدامدیح خوانی . [ م َ خوا / خا] (حامص مرکب ) مداحی . مدیح خواندن . عمل مدیح خوان .
مدیحةلغتنامه دهخدامدیحة. [ م َ ح َ ] (ع اِمص ، اِ) مدیح . (ناظم الاطباء). رجوع به مدیحت و مدیحه شود.