مدیدلغتنامه دهخدامدید. [ م َ ] (ع ص ) کشیده . دراز. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). طویل . (متن اللغة) (اقرب الموارد). ممدود. (اقرب الموارد). درازبالا. (دستور الاخوان ). گویند: م
مدیدانلغتنامه دهخدامدیدان . [ م َ ] (اِخ ) نام دو گره است بر پشت عارض یمامه . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة).
آمدیدگویش اصفهانی تکیه ای: bemâɂiya طاری: bumayid طامه ای: bomeɹid طرقی: bamayid کشه ای: bemayid نطنزی: bamiyid