منددلغتنامه دهخدامندد. [ م ُ ن َدْدِ ] (ع ص ) پرده درنده که راز هر کس فاش کند. (غیاث )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به تندید شود.
کمنددزدلغتنامه دهخداکمنددزد. [ ک َ م َ دُ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازیل است که در بخش خاش شهرستان زاهدان واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).