منزملغتنامه دهخدامنزم . [ م ُ زَم م ] (ع ص ) بسته شده . (آنندراج ). بسته و بند کرده شده . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ) (از فرهنگ جانسون ).
منزملغتنامه دهخدامنزم . [ م ِ زَ ] (ع اِ) دندان و ابن عباد گوید به باء موحده صواب است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دندان . (ناظم الاطباء). رجوع به مبزم شود.
منجزملغتنامه دهخدامنجزم . [ م ُ ج َ زِ ] (ع ص ) استخوان شکسته . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || حرف ساکن گردیده یا افتاده . (آنندراج ) (از منتهی