مبرملغتنامه دهخدامبرم . [ م ِ رَ ] (ع اِ) دوک که بر آن ریسمان تابند. ج ، مَبارِم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دوک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مبرمانلغتنامه دهخدامبرمان . [ م َ رَ ] (اِخ ) لقب ابی بکر، ازمی بن محمدبن علی بن اسماعیل نحوی . (منتهی الارب ). لقب ابی بکربن محمدبن علی بن اسماعیل ازمی ، یکی از علماء نحو و لغت م