مبرزلغتنامه دهخدامبرز. [ م ُ ب َ ر رَ ] (ع ص ) ظاهر و روشن . (غیاث ). پیدا. پدیدار. (یادداشت دهخدا).
مبرزلغتنامه دهخدامبرز. [ م َرَ ] (ع اِ) پایخانه . حاجت جای . (آنندراج ). پایخانه .(غیاث ). متوضا. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). حاجت جای . (منتهی الارب ). متوضا. طهارتجای .
چاه مبرزلغتنامه دهخداچاه مبرز. [ هَِ م َ رَ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) نوعی از مستراح که آن را در هند «متداس » گویند. (آنندراج ). چاه مستراح . چاه مبال : از بهر اخ و تف تو چاه مبرزچو
مبروزلغتنامه دهخدامبروز. [ م َ ] (ع ص ) نامه ٔ بازگشاده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نامه ٔبازگشاده و این از نوادر است . (از اقرب الموارد).