مردزالغتنامه دهخدامردزا.[ م َ ] (نف مرکب ) که فرزند نرینه زاید : مخنث نمی زاید اکنون طبایعکه زین چار زن مردزائی نبینم .خاقانی (دیوان چ سجادی ص 294).
خدمات درآمدزاrevenue serviceواژههای مصوب فرهنگستانحملونقل مسافر در مسیرهای اصلی در ازای دریافت کرایه