لوـ لوlo-lo, lift-on lift-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه، بهویژه در کشتیهای بارگُنجی، که در آن از جرثقیل برای جابهجایی بار استفاده میشود
یلک لولغتنامه دهخدایلک لو. [ ی ِ ل َ لو ] (اِخ )دهی است از دهستان آجرلوی بخش مرکزی شهرستان مراغه ،واقع در 19هزارگزی شمال خاوری شوسه ٔ شاهین دژ-میاندوآب . سکنه ٔ آن 104 تن و آب آن از رود آجرلو و چشمه و راه آن مالرو است . (از فره
واروترانهشهretrotransposon, viral-like retroposon, viral-like element, retroviral-like elementواژههای مصوب فرهنگستانترانهشهای که رِنا واسطۀ انتقال آن است متـ . وارونهشه retroposon
likeدیکشنری انگلیسی به فارسیپسندیدن، نظیر، دوست داشتن، خوب بودن، دل خواستن، بسان، همچنان، به تساوی، مانند، همانند، شبیه، همچون، قرین، هم شکل، هم جنس، متشابه، همگونه، مثل، چون، سان، چنان، چنانکه