میسملغتنامه دهخدامیسم . [ س َ ] (ع اِ) داغ آهن . (ناظم الاطباء). آهن داغ . (منتهی الارب ، ماده ٔ وس م ). داغ . || مکواة. آلت داغ . آهن که بدان داغ کنند. آنچه بدان داغ کنند. (یاد
اکونومیسمفرهنگ انتشارات معین(اِ کُ نُ) [ فر. ] (اِمص .) مقدم داشتن اقتصاد و تأمین معیشت بر سیاست و مبارزة سیاسی .