مزللغتنامه دهخدامزل . [ م ُ زِل ل ] (ع ص ) لغزاننده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
مزللغتنامه دهخدامزل . [ م َ زِل ل ] (ع مص ) بلغزیدن قدم . (تاج المصادر بیهقی ). مزلة. رجوع به مزلة شود.
مزلجلغتنامه دهخدامزلج . [ م ُ زَل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) چیز اندک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). چیز اندک و قلیل . (ناظم الاطباء): عطاء مزلج ؛ عطائی اندک . (مهذب الاسما
مزلةلغتنامه دهخدامزلة. [ م َ زَل ْ ل َ / م َ زِل ْ ل َ ] (ع اِ) جای لغزیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مَزَل ّ. لغزشگاه . ج ، مزال : مزال اقدام ؛ جای لغزش . (یادداشت به خط
مزلئملغتنامه دهخدامزلئم . [ م ُ ل َ ءِم م ] (ع ص ) رونده . || درگذرنده . || بلندبرآینده در سیر و جز آن . || کوچ کننده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سفرکننده . (ناظم الاطباء).
مزلةلغتنامه دهخدامزلة. [ م َ زِل ْ ل َ ] (ع مص ) لغزیدن در گل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). لغزیدن در گل یا در سخن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به زَل