56 مدخل
لش، شلاق، ضربه، تازیانه، تسمه، طعنه، شلاق خوردن، سخت شلاق زدن، سخت زدن
← سبکسازبَر
لش تا، ابتکار، تعبیه
شلاق زدن
لازورن
لشکر
لشکر تیایبا
lash