برگلایهشدهlaminatedواژههای مصوب فرهنگستانویژگی سنگ یا ماده یا ساختاری رسوبی که دارای برگلایگی است
laminateدیکشنری انگلیسی به فارسیورقه ورقه، ورقه ورقه شدن، ورقه ورقه کردن، متورق کردن، رویهم قرار دادن، طبقه طبقه کردن
laminatesدیکشنری انگلیسی به فارسیورقه ورقه، ورقه ورقه شدن، ورقه ورقه کردن، متورق کردن، رویهم قرار دادن، طبقه طبقه کردن
شیشۀ جلوی چندلایهlaminated windshield, laminated windshield glass, laminated windscreenواژههای مصوب فرهنگستانشیشۀ جلویی که از دو لایه شیشه و یک لایه بسپار میانی تشکیل شده است و در هنگام شکستن ریزش نمیکند