نطحلغتنامه دهخدانطح . [ ن َ ] (اِخ ) نطح وناطح دو ستاره است از منازل قمر به برج حمل که هر دو شاخ وی اند. (از منتهی الارب ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). سرطان است که منزل اول
نطحلغتنامه دهخدانطح . [ ن َ ] (ع مص ) سرون زدن کسی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). به سرو زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). شاخ زدن گاو و جز آن کسی را. |
نطحةلغتنامه دهخدانطحة. [ ن َ ح َ ] (ع اِ) یک بار سرون زدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). واحد نطح است . ودر حدیث است : فارس نطحة و نطحتان ثم لا فارس بعدها ابداً، یعنی : اهل