نختلغتنامه دهخدانخت . [ ن َ ] (ع مص ) دانه چیدن مرغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نقر. نتخ . (از اقرب الموارد). || کنده گری کردن در چوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کنده کاری کر
کنختلغتنامه دهخداکنخت . [ ک َ ن َ ] (اِ) جوهر باشدچنانکه گویند: شمشیر بی کنخت ؛ یعنی شمشیر بی جوهر. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). جوهر شمشیر. (فرهنگ رشیدی ). آبداری و تابانی
هِشتنگویش بختیاری1. اجازه دادن؛ 2. رها کردن hešti raft>:اجازه دادى رفت> ؛ 3. نهادن، گذاشتن kojâ hešti>:کجا نهادى؟> .