ندشلغتنامه دهخداندش . [ ن َ دَ / ن َ ] (ع مص ) بازکاویدن از چیزی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بحث کردن از چیزی . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از المنجد). || پنبه زدن . (من
چندشدیکشنری فارسی به انگلیسیchill, goose flesh, goose pimples, disgust, flinch, quantum, loathing, nausea, revulsion, shudder, wince, writhe