kindsدیکشنری انگلیسی به فارسیانواع، نوع، گونه، جنس، جور، قسم، طرز، در مقابل پولی، طبقه، گروه، دسته، کیفیت
کرایۀ واحد بارfreight all kinds, FAKواژههای مصوب فرهنگستانکرایهای که برحسب واحد بار و صرفنظر از حجم و وزن و نوع بار و بعد مسافت تعیین میشود
جندیسابورلغتنامه دهخداجندیسابور. [ ج ُ دَ ] (اِخ ) شهری است در خوزستان که آنرا شاپوربن اردشیر بنا کرد. (معجم البلدان ). رجوع به جندشاپور و گندی شاپور و جندیشاپور و جندیشاهبور و نخبةا
گندیسکلاواژهنامه آزادکندس . [ ک ُ دُ ] (اِ) بیخ گیاهی است . (آنندراج ). بیخ گیاهی که درون آن زرد و برونش سیاه و مقیی ٔ و مسهل و سفوف آن را چو به بینی کشند عطسه آورد. کلمه کلا (kala
ذونهدیلغتنامه دهخداذونهدی . [ ] (اِخ ) ابن القرطبه ، فی مقصوره و ممدوده (فعلی ) و (فعلاء) باختلاف معنی ، ذونهدی موضع. و امراءة نهداء عظیمة النهدین و ارض نهداء، کریمة مرتفعة - انته