ناعظلغتنامه دهخداناعظ. [ ع ِ ] (اِخ ) (بنو...) بنوناعظ. نام بطنی از عرب است . (از منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة) (از ناظم الاطباء).
ناعظلغتنامه دهخداناعظ. [ ع ِ] (ع ص ) نره ٔ نعوظکرده و برخاسته . (ناظم الاطباء). رجوع به نعظ و نعوظ شود.
ناعوظلغتنامه دهخداناعوظ. (ع اِ) آنکه به نعوظ آرد ذکر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن که سبب هیجان نعوظ گردد و نره را به نعوظ آرد. یهیج النعظ. (معجم متن اللغة). || دوای نعظ و نح