67 مدخل
ناخوش – مریض – بیمار – علیل
(ناخَش) ناخوشایند - ناپسند
بیمار شدن
ناخشکیدنی . [ خ ُ دَ ] (ص لیاقت ) که خشکیدنی نباشد. که خشک شدنی نیست .
ناخشکیده . [ خ ُدَ / دِ ] (ن مف مرکب ) تر و تازه . که خشکیده نیست .
ناخشگوار. [ خ ُگ ُ ] (ص مرکب ) ناخوش گوار. رجوع به ناخوش گوار شود.
۱بیماری – مریضی ۲در مقام نفرین به کار رود ۳لفظی عام جهت ...