نابردبارلغتنامه دهخدانابردبار. [ ب ُ ] (ص مرکب ) ناشکیبا. بی صبر. بی تحمل . (ناظم الاطباء). غیرمتحمل . بی حلم . غیرحلیم . بی حوصله . سبکسر : شنیدم همه پوزش نابکارچه گفت آن جهانجوی ن
نابردباریلغتنامه دهخدانابردباری . [ ب ُ ] (حامص مرکب ) مقابل بردباری . خلاف حلم . تیزمغزی . آتش سری .