واگنک پشتِ کارpush carواژههای مصوب فرهنگستانواگن کاری چهارچرخهای برای حمل افراد و مصالح سنگین که میتوان آن را هل داد یا با موتور به حرکت درآورد
فرغون پشتکارtrack dolly, rail dolly, pony carواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای متشکل از چرخ ـ محور با لبه و کفی شبیه به فرغون برای حمل مصالح خط بهصورت دستی در مسافتهای کوتاه
کرچ کرچلغتنامه دهخداکرچ کرچ . [ ک َ ک َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) قطعه قطعه . کرج کرج . قاش قاش . تکه تکه . (فرهنگ فارسی معین ) : به تیغ اگر بکند کرچ کرچ پهلویم بسان خربزه ٔ نرم دل خموشم من .سیفی بدیعی (از آنندراج ).
کرگ پیکرلغتنامه دهخداکرگ پیکر. [ ک َ پ َ / پ ِ ک َ ] (ص مرکب ) دارای پیکره و نقش کرگدن : بر آن کوه فرخ برآمد ز پست یکی کرگ پیکر درفشی به دست . فردوسی .|| قوی و تناور چون کرگدن .
موتورپیشkeirin, keirin raceواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه که در آن یک موتورسوار مسافت معینی را در پیشاپیش دوچرخهسواران حرکت میکند تا سرعت آنها را تنظیم کند و سپس با خروج موتورسوار از راهه رقابت بین دوچرخهسواران آغاز میشود